
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۰۴
۱
عیب پری مکن که نهان از تو گشته است
دیوی که عیب خود بشناسد فرشته است
۲
از باغ بخت سبزه عیشش کجا دمد
عاشق که غیر ملامت نکشته است
۳
گر سر نهم بپای سگت عیب مکن
تا حکم حق چه بر سر مردم نوشته است
۴
ناصح مده ز عشق بتان توبه ام که چرخ
خاک مرا ز عشق نکویان سرشته است
۵
سر رشته امید بدستم کی افکند
چرخ فلک که رشته بختم نرشته است
۶
اهلی اگرچه رخت عدم از درت ببست
دل را بیاد گار در آن کوی هشته است
نظرات