
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۰۵
۱
چون غنچه صد دل پاره شد لب ناگشودن مشکل است
با این پریشان خاطری مجموع بودن مشکل است
۲
از غمزه چشم خوشت نتوان که دل باز آور
دل صید شاین چون شود بازش ربودن مشکل است
۳
پیش شهیدان غمت من چون بگویم عاشقم
در زمره اهل هنر خود را ستودن مشکل است
۴
همسایه ام گوید که کس همسایه عاشق مباد
بس کز فغانم خلق را شبها غنودن مشکل است
۵
اهلی، تو در معنی فزا صورت به حال خود بهل
تن کاستن آسان بود جان را فزودن مشکل است
تصاویر و صوت

نظرات