
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۰۶
۱
کدورت غم هجرت بیک نگاه برفت
جمال کعبه چو دیدم غبار راه برفت
۲
به آستان تو چندان بسجده سودم رخ
که سوده گشت رخ و نقش سجده گاه برفت
۳
خوشم که طاعتم از سجده درت افزود
دریغ، باقی عمرم که در گناه برفت
۴
عزیز مصر وصال است یوسف دل باز
ز خاطرش غم چاه از غرور جاه برفت
۵
نوای مرغ سحر تا خبر ز عشق تو داد
صفای ورد سحرگه ز خانقاه برفت
۶
بصد امید نگه داشتم ولی آن هم
دریغ و درد که با صد دریغ و آه برفت
۷
چه طعن نامه سیاهی است بر منت اهلی
مگر گناه تو از نامه سیاه برفت
نظرات