
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۲۸
۱
چشم مست گر کشد هر گوشه خلقی در غم است
گوشهگیر آن را چه غم گر کار عالم در هم است
۲
در وفاداری رخ زرد مرا بشناس تو
زان که اکسیر وفا بسیار در عالم کم است
۳
کی ز تنهایی به تنگ آیم من مجنونصفت
چون خیال آهوی چشم تو با من همدم است
۴
صبح دولت میدمد ساقی بده جام شراب
این دم از عالم غنیمت دان که عالم یک دم است
۵
هیچ بحری را نیارد عاشق گریان به چشم
هفت دریا پیش سیل عشق ما یک شبنم است
۶
بیستون از پیش بردارد به همت عاقبت
هرکه چون فرهاد در کار محبت محکم است
۷
جام جم اهلی چه جویی رو بدان خورشید کن
کز فروغ روی او هر ذرهای جام جم است
تصاویر و صوت

نظرات