اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۲۳۵

۱

بکوی عشق که طوفان نوح از آن وادی است

هزار ساله غم از بهر یک نفس شادی است

۲

غلام همت آنم که بنده عشق است

که سرو با همه همت غلام آزادی است

۳

حکایتی که صبا میکند ز وعده وصل

بسی خوش است ولیکن حکایت بادی است

۴

ز پیر میکده جو آب خضر اگر خواهی

ز خانقاه چه خواهی؟ که دیو ره هادی است

۵

خراب کرد غمم خانه تن و غم نیست

که این خرابی تن موجب دل آبادی است

۶

تغافل تو کند صید خویش اهلی را

نگاه کردن دزدیده عین صیادی است

تصاویر و صوت

نظرات