اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۲۴۱

۱

قد طوبی و لب کوثر و خود حور بهشت است

یارب ملک است آدمی این چه بهشت است

۲

جز برق محبت نبود آتش موسی

گر از سر طورست و گر از کنج کنشت است

۳

آن لعل روان بخش بود یا خط نوخیز

یا چشمه آبی که روان از لب کشت است

۴

پیش رخ خوبش که ملک را نمکی نیست

از حسن پری هیچ مگویید که زشت است

۵

خشت سرخم بس بودم بالش راحت

بالین چکنم من که سرم لایق خشت است

۶

این نیز هم از طینت پاک است که اهلی

آمیخته با مهر تو ای حور سرشت است

تصاویر و صوت

نظرات