اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۲۴۲

۱

چنین که تشنه بخون لعل یاربی سبب است

هلاک ما عجبی نیست زندگی عجب است

۲

من از ادب نشمارم سگ درت خود را

که آدمش نشمارند هرکه بی ادب است

۳

اگرچه خاک شدم رخ متاب ای خورشید

که ذره ذره غبارم هنوز در طلب است

۴

به مجلسی که بود هزار دل پرخون

چه جای ساغر عیش و پیاله طرب است

۵

ز استخوان چه عجب در رطب کزوما را

بجای مغز ز پیکان در استخوان رطب است

۶

فکند از آن سخنت شور در عجم اهلی

که چاشنی حدیث تو از شه عرب است

تصاویر و صوت

نظرات