اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۲۴۹

۱

آن شمع که پروانه صفت بال و پرم سوخت

هرگاه که در خاطرم آید جگرم سوخت

۲

جز صورت او در نظرم هیچ نیاید

کز یک نگه آن مه، دو جهان در نظرم سوخت

۳

از غیرت اغیار چراغ دل و جان مرد

کرد از رخ خود زنده و غیرت دگرم سوخت

۴

ای شمع شب افروز که ماندی ز نظر دور

باز آی که بی روی تو آه سحرم سوخت

۵

در جان منی هجر و وصالم چه تفاوت

مشتاقی حرف لب همچون شکرم سوخت

۶

من بودم و چشمی تر از ایام و لبی خشک

در خرمنم آتش زدی و خشک و ترم سوخت

۷

گویند که اهلی بخبر باش از آن شمع

تا چشم زدم برق بلا بی خبرم سوخت

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۱۶۲

نظرات