اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۲۵۲

۱

جان دادن از وفا هنر کوهکن بس است

حاجت بقصه نیست همین یکسخن بس است

۲

ساقی رواج مدرسه و خانقه شکست

درصد هزار بتکده یک بت شکن بس است

۳

تا زنده ام پلاس سگت پیرهن کنم

چو میرم از غم تو همینم کفن بس است

۴

بوی گل وصال کجا میرسد بمن

بگشا قبا که نکهت ازین پیرهن بس است

۵

من کشته توام چکنم معجز مسیح

حرفی بگو که یک سخنم زان دهن بس است

۶

ما را بس این که در سر سرو تو رفت دل

معراج بلبلان سر سرو چمن بس است

۷

اهلی اگر حکایت مجنون ز یاد رفت

حرفی ز داستان تو در انجمن بس است

تصاویر و صوت

نظرات