
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۷۴
۱
این چه سروست که از گلشن جان خاسته است
وین چه قدست که چون نخل گل آراسته است
۲
گرد بر دامن پاکت نرسد از ره کس
خاصه گردی که از آلوده دلی خاسته است
۳
وای اگر آنقدر افزوده شود روز فراق
کز شب قدر وصال تو فلک کاسته است
۴
عشق اگر تیغ برآرد سپر عقل چه سود؟
بر سر بنده رود آنچه خدا خواسته است
۵
اهلی از برق جهانسوز غمت بی خبرست
ورنه این خرقه صدپارچه پیراسته است
نظرات