
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۹
۱
تا تو چو شمع می کنی تیز نظر بسوی ما
تیز تر است هر نفس آتش آرزوی ما
۲
خم شکنان بخانقه با خم می سلامتند
سنگ ملامت از میان میشکند سبوی ما
۳
هر که شهید عشق شد شستن او چه حاجت است
کرد بخون خویشتن تیغ تو شست و شوی ما
۴
ناله چو شیشه از غمت خواست که دل تهی کند
آه که گریه شد گره پیش تو در گلوی ما
۵
کعبه اهل دل تویی سنگدلی چه میکنی
قبله حاجتی چرا رو نکنی بسوی ما
۶
گفتمش ازدل سگت پاک شود غبار من
گفت گهی که خاک تو باد برد ز کوی ما
۷
اهلی خسته را چو ما خوار مبین که عاقبت
بر سر خاک ما چو گل چهره نهی ببوی ما
تصاویر و صوت

نظرات