
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۹۱
۱
ای سبز تلخ این نگه جان گداز چیست
مردم ز زهر چشم تو این خشم و ناز چیست
۲
آنی که با تو هست جز از من کسی نیافت
محمود واقف است که حسن ایاز چیست
۳
از عشوه تو غیر گمان وفا که برد؟
من آگهم که قصد تو ای عشوه ساز چیست
۴
تا داغ عشق در دل شوخی اثر نکرد
واقف نشد چو شمع که سوز و گداز چیست
۵
از راز عشق چون خبرت نیست ای فقیه
در حیرتم که بحث نو با اهل راز چیست
۶
ما را ز طوف کوی تو چون کام دل رواست
مقصود کعبه وره دور و دراز چیست
۷
اهلی رخ نیاز نهد بر رهت ولی
شوخی و ناز چه دانی نیاز چیست
تصاویر و صوت

نظرات