اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۲۹۲

۱

سراپا شمع از آن نورست کز آلودگی دور است

اگر سوزد چنین پروانه هم نور علی نور است

۲

بیمن دامن پاک تو صافی دل بود عاشق

که در آیینه ناظر صفا از عکس منظور است

۳

نباید ذوق گفتارت بت چین باتو زان لافد

چه فهمد نقش دیواری مکن عیبش که معذور است

۴

من از آب حیات آن دهان مستم توهم دانی

که این مستی که من دارم نه کار آب انگور است

۵

میان ما و زاهد داغ می چون غنچه در گل شد

من از بی پردگی رسوا و او در پرده مستورست

۶

حدیث سینه چاک تو اهلی شهرتی دارد

چه پوشی پرده عیبی را که در آفاق مشهورست

تصاویر و صوت

نظرات