اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۲۹۹

۱

پیش سرمستان عشقت گلشن و گلخن یکیست

دار منصور و درخت وادی ایمن یکیست

۲

حسن او در دل زجام دیده صد عکس افکند

در درون خانه صد خورشید و در روزن یکیست

۳

خوبرویان همچو پروین اند و او ماه تمام

خوشه چین بسیار می بینم ولی خرمن یکیست

۴

در گلستان جهان جز وی نمی بینم گلی

گر سراسر گل شود عالم بچشم من یکیست

۵

دیده یعقوب روشن گشت و دشمن کور شد

در محل فرق است ورنه بوی پیراهن یکیست

۶

جنگ و بحث خانقه بهم دشمن کند

ای خوشا میخانه کانجا دوست با دشمن یکیست

۷

گر نظر بر غیر دارم غیر او مقصود نیست

دیده در صورت دو شد اهلی ولی دیدن یکیست

تصاویر و صوت

نظرات