اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۳۰۴

۱

دل جگر سوخته از جان سیه بخت من است

جان هم آغشته بخون از دل جان سخت من است

۲

صورت حال چه پوشم که عیانست مرا

هرچه در آینه خاطر یک لخت من است

۳

شمع روی تو که در خرمن گل آتش زد

برق او را چه غم از سوختن رخت من است

۴

خسرو وقت خود و بنده درگاه توام

خشت در تاج سر و خاک درت تخت من است

۵

همه جا صبح وصال است ز خورشید رخش

اهلی این شام غم از تیرگی بخت من است

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۳۱۷

نظرات