
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۱۴
۱
عتاب و ناز تو با من ز غایت خوبی است
که قهر و خشم بتان شیوه های محبوبیست
۲
من از کمال طلب همچو خضر می یابم
که آنچه می طلبم در کمال مطلوبیست
۳
کنون که یار زما میرمید میدانیم
که زشت نامی ما در نهایت خوبیست
۴
تو سایه کم مکن از سر مرا که سایه سرو
چه کار آید اگر نیز سایه طوبیست
۵
سوی تو مرغ دل آمد حکایت از وی پرس
که رمزهای نهانی نه حرف مکتوبیست
۶
گر آستان تو اهلی بدیده رفت مرنج
که کار عاشق درمانده آستان روبیست
نظرات