
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۲
۱
یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما
باشد که بشکفد گل دولت بروی ما
۲
ای نوبهار جان مگر از ابر رحمتت
رنگی برآورد چمن آرزوی ما
۳
سر رشته گم مکن که ز عهد ازل تورا
پیوند دوستی است بهر تار موی ما
۴
صد ره اگر ز سجده بپایش نهیم سر
کی سر بما نهد صنم تند خوی ما
۵
شد جام جم سفال سبوی شکسته ام
بی خاصیت نبود شکست سبوی ما
۶
تا خون ما نریخت حریف و چو می نخورد
چون شیشه دست برنگرفت از گلوی ما
۷
بوی محبت از دل اهلی دمد چو مشک
ای گل نگاهدار دل ما ببوی ما
نظرات