اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۳۲۲

۱

ساقیا بی لب لعلت می ناب اینهمه نیست

گرنه ذوق تو بود شوق شراب اینهمه نیست

۲

گنج مستی طلبی عالم هستی بگذار

زانکه این عالم پرشور خراب اینهمه نیست

۳

جز دل خسته که با جور و ستم خوی گرفت

هیچ کسرا ستم و جور تو تاب اینهمه نیست

۴

غرض از دود دلم بوی محبت باشد

ورنه مستان ترا میل کباب اینهمه نیست

۵

اهلی سوخته خون گریه اگر کرد چه عیب

چکند در جگر سوخته آب اینهمه نیست

تصاویر و صوت

نظرات