
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۲۳
۱
نه که در کوی تو جز من دگری گمره نیست
هیچکس ز آمدن و رفتن خود آگه نیست
۲
سر نتابم زدر میکده تاخاک شوم
که سری نیست که خاک ره این درگه نیست
۳
نخل مقصود من سوخته کوته دست
خوش بلندست ولی دست دعا کوته نیست
۴
زاهد از میکده مارا سوی مسجد طلبید
دلق آلوده ما لایق بیت الله نیست
۵
نیست حاجت بنصیحت که مرو از در دوست
کاین چنین اهلی دلسوخته هم ابله نیست
نظرات