
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۳۲
۱
آن شمع گلرخان که رخش لاله زار ماست
طوفان آتشی است که در روزگار ماست
۲
تا خوشه چین خرمن صاحبدلان شدیم
تخم محبت همه در کشت و کار ماست
۳
زین آتش نهفته که در خاک میبریم
تا حشر لاله یی که دمد داغدار ماست
۴
در دام عشق ما ز سر شوق میرویم
کانکس که صید ما کند اول شکار ماست
۵
ما تشنه لب به مسجد و ساقی بمیکده
بر کف شراب کوثر و در انتظار ماست
۶
اهلی بمال چهره زردی که زر شوی
زان کیمیای عشق که خاک مزار ماست
نظرات