اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۳۴

۱

آتش رخی کز یاد او آهی زجان خیزد مرا

چون شمع اگر نامش برم دود از زبان خیزد مرا

۲

در حسرت ماه رخش از یارب شب سوختم

یارب زهجرش تا بکی آه از فغان خیزد مرا

۳

زان ساقی سرمست اگر چون شیشه پرخون شد دلم

بی لعل میگونش نفس کی از دهان خیزد مرا

۴

دل می خرد مهر بتان جان می فروشد رایگان

مشکل کزین سودای دل غیر از زبان خیزد مرا

۵

بس کز هوای گلرخان چون لاله می سوزد دلم

جز داغ حسرت کی گلی زین گلستان خیزد مرا

۶

در خونم از اشک روان آغشته در شب‌های تار

صبحی کز آغوش طرب سروی روان خیزد مرا

۷

اهلی، براه گلرخان چشمم چو نرگس خاک شد

روزی کزین گلشن روم گل زاستخوان خیزد مرا

تصاویر و صوت

نظرات