اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۳۵۰

۱

مرا ز عشق نه عقل و نه دین دنیایی است

چه زندگی است که من دارم این چه رسوایی است

۲

حدیث شوق همین بس که سوختم بی تو

سخن یکی است دگرها عبارت آرایی است

۳

جدا ز یوسف خود تا شدم یقینم شد

که چشم بستن یعقوب عین بینایی است

۴

چو سوختم مبر ای باد خاکم از در دوست

که دشمنم نکند سرزنش که هر جایی است

۵

ز ناتوانی از آن کعبه مرادم دور

خوش است کعبه ولی شرط ره توانایی است

۶

چو طبع یار ز ذکر فرشته می رنجد

چه جای دردسر عاشقان شیدایی است

۷

مزن بر آتش ما آب امشب ای گریه

که سوز سینه اهلی چراغ تنهایی است

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۲۰۸

نظرات

user_image
اسماعیل کرمی
۱۴۰۳/۰۲/۲۶ - ۱۳:۳۶:۴۰
سلام بیت آخر چطوری باید خونده بشه؟