
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۵۷
۱
وادی مجنون جگر سوزست و کس را تاب نیست
آهویان تشنه را جز اشک مجنون آب نیست
۲
پیش آن ابرو بر آوردست و مقصودی بخواه
قبله ابروی خوبان کمتر از محراب نیست
۳
تشنه را خون ریختن ظلم است ای ابر کرم
رحمتی فرما که رحمی در دل قصاب نیست
۴
تا سگش را دوست دارم دامنم ندهد ز چنگ
کی کشد دل سوی کس تا زان طرف قلاب نیست
۵
ناله اهلی نه تنها خواب مردم بسته است
آه کز این ناله در چشم ملایک خواب نیست
نظرات