
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۶
۱
بسکه خطش سوخت ازغم صددل نومید را
دود دلها تیره کرد آیینه خورشید را
۲
عالم فانی نیر زد پیش آن ساقی جویی
بلکه بی او کس نخواهد جنت جاوید را
۳
گر سفالین ساغرش پر درد باشد رند مست
در نظر هرگز نیارد ساغر جمشید را
۴
من بناخن سینه را هز گه خراشم همچو چنگ
در سماع و مستی آرم بر فلک ناهید را
۵
گوهر امید دل آسان نمی آید بدست
چاره صبر و تحمل اهلی نومید را
تصاویر و صوت

نظرات