
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۶۲
۱
دور از تو شب و روز مرا خواب حرام است
من خود چه شناسم که شب و روز کدام است
۲
شد نامزد از عشق توام محنت عالم
یا محنت عالم همه را عشق تو نام است
۳
از سنبل زلفش حذر ای آهوی دل کن
دانسته رو این راه که اینجا همه دام است
۴
تا در پی کامی همه نا کامیت آید
دست طمع از کام چو شستی همه کام است
۵
ما گرچه هلالیم و حریفان همه بدرند
چون نیک ببینی همه را کار تمام است
۶
صاف می کوثر دهدم پیر خرابات
وز دوست هنوزم طلب دردی جام است
۷
فریاد، که اهلی علم داد برآورد
از آتش آهش که بلند از لب بام است
تصاویر و صوت

نظرات