اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۳۶۳

۱

ای باغبان چه حاصل از سرو ناز باغت

شمعی طلب که از وی روشن شود چراغت

۲

ای گل که سوخت عشقت سرتا قدم چو شمعم

جز چشم خود مدیدم جایی برای داغت

۳

در مجمر محبت چون عود سوختم لیک

بوی محبت من نگرفت در دماغت

۴

مجنون صفت مکش سر زان نوغزال ایدل

گر می کشد بزحمت ور میدهد به زاغت

۵

اهلی فراغت دل در بیخودی طلب کن

کان دم که باخود آیی مشکل بود فراغت

تصاویر و صوت

نظرات