
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۸۰
۱
رشکم از کس نبود گرد و جهان حاصل اوست
میرم از غیرت آنکس که غمت در دل اوست
۲
مقبل آن نیست که چون مه بفلک منزل ساخت
مقبل آنست که ماهی چو تو در منزل اوست
۳
فتنه این است که آن نرگس مستی که تراست
همچو ابروی تو هر کس که بود مایل اوست
۴
خوانده باشی سبب لعنت شیطان ز چه شد
هرکه در سجده رویت نبود داخل اوست
۵
من کجا ذره صفت پرتو خورشید کجا؟
چشم امید ولی بر کرم شامل اوست
۶
چون مگس دوریم از محفل او تلخ بود
زانکه شیرینی عالم همه در محفل اوست
۷
کار اهلی همه دم گریه تلخ است ز غم
آه ازین چاشنی غم که در آب و گل اوست
تصاویر و صوت

نظرات