اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۳۸۵

۱

تو باغ حسنی و صد عندلیب زار تراست

منم که جز تو ندارم چومن هزار تراست

۲

مدام خون خورم از حسرت دو نرگس تو

شراب من خورم و چشم پرخمارتر است

۳

تو مست خنده شیرین چو خسرو از بختی

چه غم ز گریه فرهاد بیقرارتر است

۴

اگرچه سوختم از عشق، باد خاکم برد

هنوز بر دل نازک زمن غبارتر است

۵

چو روزگار جفا کیشت ای پسر پرورد

ننالم از تو اگر خوی روزگارتر است

۶

وفا بتان جفا پیشه را نمی زیبد

تو جور کن بمن و باوفا چکارتر است

۷

گرت بمهر خرد ور بجور بفروشد

درین معامله اهلی چه اختیارتر است

تصاویر و صوت

نظرات