
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۸۷
۱
گر نمیخواهی مرا، صید دل غمدیده چیست
ور نمیدزدی دلم این دیده دزدیده چیست؟
۲
آفتاب حسنی و ذرات عالم عاشقت
خاطرت ای آفتاب از بهر من رنجیده چیست؟
۳
با پری نسبت کنندت مردمان بی بصر
مردمانرا این گواهی دادن نادیده چیست؟
۴
گرنه بر یاد لبت بر آتشم از دود دل
آب حسرت دمبدم در دیده ام گر دیده چیست؟
۵
ایکه گفتی دیده گر خواهی مبین آن آفتاب
صدهزاران جان فدای یک نگاهش، دیده چیست؟
۶
گر نشد اهلی هلاک غمزه آن نوجوان
اینچنین پیرانه سر در خاک و خون غلطیده چیست؟
نظرات