اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۳۹۷

۱

پری رخان که سرم خاک راه ایشانست

مرا دم از دو جهان یک نگاه ایشانست

۲

شب فراق تو آن ظلم کرد بر عشاق

که تا بروز ابد روسیاه ایشانست

۳

اگر ملول ز من آن دو چشم خونریزند

گناه من نبود این گناه ایشانست

۴

مرا بدعوی خون، از بتان که باز خرد؟

که گر فرشته بود هم گواه ایشانست

۵

بتان شهر اگر ملک دلبری دارند

بحسن، دلبر من پادشاه ایشانست

۶

شب از فغان دل همسایگان کباب کنم

بلای من همه از دود آه ایشانست

۷

پناه من نبود غیر نیکویان اهلی

نه من که هرکه بود در پناه ایشانست

تصاویر و صوت

نظرات