
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۹۹
۱
آنکس طلبد کعبه که بیگانه عشق است
گر عاشق و مستی همه جا خانه عشق است
۲
ای عقل تو و مسجد معموره تقوی
ماییم و خرابات که ویرانه عشق است
۳
از بحر وجود و صدف سینه آدم
مقصود خدا گوهر یکدانه عشق است
۴
در مدرسه و صومعه و دیر و خرابات
حرفی که شنیدی همه افسانه عشق است
۵
با اینهمه هشیاری و عشقی که ملک راست
دل شیفته شیوه مستانه عشق است
۶
مشکن دل دیوانه ام ای شیشه گردون
از وی بحذر باش که دیوانه عشق است
۷
اهلی اگرش ساغر جم نیست همین بس
کز درد سفالی سک میخانه عشق است
نظرات