اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۰۵

۱

داغ دلم آن نیست که بامن سخنت نیست

این داغ دلم سوخت که پروای منت نیست

۲

پیوسته خورم ز خم جفا از غمت ای سرو

جز زخم جفا هیچ گلی در چمنت نیست

۳

بازار شکر از دهن تنک تو بشکست

کس را گذر از پسته شکر شکنت نیست

۴

تسلیم شو ای مرغ گرفتار که هرگز

از دام محبت ره بیرون شدنت نیست

۵

چون غنچه زبانم همه، وز درد خموشم

هرچند که گویند زبان در دهنت نیست

۶

اهلی چو لب یار در آید بحکایت

گر خضر و مسیحی که مجال سخنت نیست

تصاویر و صوت

نظرات