اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۰۹

۱

نیست کس، خورشید من، کو درد پرورد تو نیست

در زمین و آسمان یکذره بی درد تو نیست

۲

کار بیداران عشقت پاسبانی چون سگ است

خواب راحت شیوه مستان شبگرد تو نیست

۳

نخل طوبی گرچه آب چشمه خورشید خورد

در لطافت همچو سرو سایه پرورد تو نیست

۴

کی خوری می از کف من گر بجای باده هم

جان شیرین در قدح ریزم که در خورد تو نیست

۵

مرد عشقت کی بود؟ آن کز زن هندو کم است

عاشقی کو زنده در آتش نشد مرد تو نیست

۶

ایدل بیمار تا کی کیمیا جویی ز خلق

کیمیایی خوشتر از رخساره زرد تو نیست

۷

شکر کن اهلی که گر خاک رهی در کوی او

دامن آن پاک را آلایش از گرد تو نیست

تصاویر و صوت

نظرات