اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۱۴

۱

دوش از دیرم ملک در حلقه او را برد

ناگه آن بت پیش چشمم آمد آنها باد برد

۲

عشق او بازی ببازی دست عقلم تاب داد

شوخی شاگرد آخر پنجه استاد برد

۳

سالها پرورد یوسف را بجان یعقوب زار

چون عزیز مصر گشت اورا تمام از یاد برد

۴

من غلط کردم که اول ره ببستم بر سرشک

قطره قطره سیل گشت و خانه از بنیاد برد

۵

خسرو از بخت است شیرین کام آه از دست بخت

رنج ضایع در جهان از طالعش فرهاد برد

۶

عندلیب عاشق از بیداد گل هرچند سوخت

کافرم گر غیر او پیش کسی فریاد برد

۷

اهلی، آن بازیچه دیدی کان تذرو خوش خرام

چون بدام افتاد و چون رفت و دل از صیاد برد

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۲۱۲

نظرات