
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۲
۱
از رقیبان تو صد خار جگر هست مرا
بجز از درد تو صد درد دگر هست مرا
۲
مست آن زلف چه زنام اگر سر برود
کافرم گر زسر خویش خبر هست مرا
۳
گرچه من سوخته یک نظر از روی توام
کی بخورشید رخت تاب نظر هست مرا
۴
ناصحا، دیده چو نرگس کی از آن گل پوشم
عقل اگر نیست ترا چشم بسر هست مرا
۵
با همه سوز جگر شمع بمن می گرید
زانکه از شمع، دلی سوخته تر هست مرا
۶
تلخی صبر گرفتم بر شیرین دارد
بی تو چون صبر کنم صبر مگر هست مرا
۷
بارخ زرد نهم سر برهت چون اهلی
صرف راه تو کنم تاسر وزر هست مرا
تصاویر و صوت

نظرات