اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۲۷

۱

خرم دلی که ره بسر کار خویش برد

گوی مراد تا بتوانست پیش برد

۲

قارون چه کرد با همه گنج زری که داشت

نادان مشقت از همه یکباره بیش برد

۳

از صد یکی بمشرب مقصود برد راه

وان ره که برد با همه آیین و کیش برد

۴

آنکس حکیم بود که دانسته وا گذاشت

نوش جهان بمردم و خود زخم نیش برد

۵

دشمن نبرد بار بمنزل به سروری

اهلی باین شکستگی و پای ریش برد

تصاویر و صوت

نظرات