اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۲۸

۱

چشم ز گریه خانه مردم پر آب کرد

طوفان اشک من همه عالم خراب کرد

۲

گفتی لب مراست بدلها حق نمک

حقا که این نمک جگر من کباب کرد

۳

ز امید می ز لعل تو مردیم در خمار

با ما شراب لعل تو کار سراب کرد

۴

وصلت نصیب مردم بیدار شد ز بخت

مارا بعشوه نرگس مستت بخواب کرد

۵

حسنت چراغ دیده و دل هر دو بر فروخت

کاری که کرد حسن تو کی آفتاب کرد

۶

اهلی رضای دوست پسندد ز کام خود

از هرچه خوانده است همین انتخاب کرد

تصاویر و صوت

نظرات