
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۳۲
۱
شاهان اگر بصحبت رندان نظر کنند
شاید که نازو سروری از سر بدر کنند
۲
با دشمنان عتاب بود مصلحت ولی
با دوستان بچشم عنایت نظر کنند
۳
خون دلم چنین که دو لعل تو میخورند
دل رفت و رخنه عاقبتم در جگر کنند
۴
مارا بهشت صحبت پیرست و جام می
طفلان راه میل به شیر و شکر کنند
۵
اهلی مگوی شرح غم خود به گلرخان
ایشان کجا تحمل این درد سر کنند
نظرات