
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۳۷
۱
تا دل سر زلف یار گم کرد
سر رشته اختیار گم کرد
۲
دل در غم یار پر شود گم
بیچاره دلی که یار گم کرد
۳
عقل از می عشق مست گردید
سرمایه اعتبار گم کرد
۴
ای مرغ ز زیرکی مزن لاف
کان گل چو تو صد هزار گم کرد
۵
در خاک مگر قرار یابد
هرکو دل بیقرار گم کرد
۶
سرمایه روزگار اهلی
زان فتنه روزگار گم کرد
تصاویر و صوت

نظرات