اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۳۹

۱

هرچند آهنین دل ما ناز بیش کرد

آهن ربای همت ما کار خویش کرد

۲

بسی شیرهای جان بهم آمیخت روزگار

تا لعل یار شربت دلهای ریش کرد

۳

هر جانبی بقصد محبان کشید تیغ

اول مرا زمانه بد مهر پیش کرد

۴

خارم ز لب بجای رطب نوخطان دهند

بخت سیاه نوش مرا جمله نیش کرد

۵

اهلی فکند یوسف جان را بچاره غم

بیگانه با کسی نکند آنچه خویش کرد

تصاویر و صوت

نظرات