
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۴۲
۱
خورشید اوج عزت خوبان ماه رویند
معراج خاکساران این بس که خاک کویند
۲
خامان ز عشق یوسف لافند چون زلیخا
من عاشق خموشم مردان ز خود نگویند
۳
از عاشقان گریزان ایگل مشو که ایشان
می بر لب و ننوشند گل بر کف و نبویند
۴
روی تو ای پریوش گر نیست رهزن عقل
بس عاشقان مجنون دیوانه از چه رویند
۵
لب تشنگان کز آن لب دارند در دل آتش
گر تشنه شان بسوزی آب از خضر نجویند
۶
از سجده بتان شد اهلی رخ تو پرخون
باشد دو چشم گریان روی تو باز شویند
تصاویر و صوت

نظرات