
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۴۵
۱
گرچه در پای تو ای شمع بسی سوختهاند
همه این سوختگیها ز من آموختهاند
۲
عاشقان از غم خال تو چو موران حریص
در درون خرمنی از تخم غم اندوختهاند
۳
آتش آه من سوخته دل سهل مبین
که چراغ فلک از آه من افروختهاند
۴
بنده مردم رندم که به بازار جهان
به دو عالم سرِ یک موی تو نفروختهاند
۵
دیدهٔ دل بگشا اهلی و غافل منشین
که حسودان به شکست تو نظر دوختهاند
نظرات