اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۵۴

۱

گر قسمن ما شد ز ازل غم چه توان کرد؟

وین دردی غم گر نرسد هم چه توان کرد؟

۲

گفتی که بپرداز دل از دردم و خوش باش

چون درد تو از دل نشود کم چه توان کرد؟

۳

از دوستیت دشمن من شد همه عالم

ایدوست بگو با همه عالم چه توان کرد؟

۴

زخمی که زدی بر جگر ریش من از هجر

چون چاره هلاک است به مرهم چه توان کرد؟

۵

زاهد ز کف دوست ننوشید می خلد

حیوان صفتی گر نشد آدم چه توان کرد؟

۶

گیرم که پریشانی ایام شود جمع

با فتنه آن کاکل پرخم چه توان کرد؟

۷

وصف لب خاموش تو اهلی چه بگوید

جایی که مسیحا نزند دم چه توان کرد؟

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۲۲۴

نظرات