
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۵۷
۱
هرکه مست تو نشد جام شرابش ندهند
بخدا گر همه خضرست که آبش ندهند
۲
صورت خوب تو کز دیده ما پنهان است
گنج حسن است نشان جز بخرابش ندهند
۳
وه که این سنگدلان صید جگر تشنه خود
بکشند وز دم آبی به ثوابش ندهند
۴
سخن ناصح ما نیست بجز توبه ز عشق
گر سخن این بود آن به که جوابش ندهند
۵
هر کرا باده دهند از لب خود نوش لبان
جز دل سوخته خویش کبابش ندهند
۶
خلوت تیره اهلی که تو دوزخ شمری
خوش بهشتی است اگر خلق عذابش ندهند
نظرات