
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۵۸
۱
زاهد، مرا که بیدل و دین آفریده اند
عیبم چه میکنی که چنین آفریده اند
۲
روی تو بود قبله گه آسمانیان
روزی که آسمان و زمین آفریده اند
۳
آه این چه قسمتست که هر محنتی که هست
از بهر عاشقان حزین آفریده اند
۴
هرگز زمهر چرخ ندیدیم غیر کین
مهر سپهر را پی کین آفریده اند
۵
اهلی ز گفتگو نتواند خموش شد
چون بلبلش برای همین آفریده اند
تصاویر و صوت

نظرات