
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۷۳
۱
از گرد راه دل بامید تو شاد بود
کایی مگر سوار دریغا که باد بود
۲
مردم چو قصد پرسش من کردی ای طبیب
قصد تو خود هلاک من نا مراد بود
۳
نگشود از ابروی تو دلم گرچه زان کمان
چشم امید منتظر صد گشاد بود
۴
ساقی من آن نیم که تو جامی مگر دهی
این جرعه شراب ز یاران زیاد بود
۵
اهلی کجا و یاد وصال تو از کجا
این بس بود که در خیال تو آمد بیاد بود
تصاویر و صوت

نظرات