اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۸۴

۱

زان پری ما را دل دیوانه رسوا می‌کند

این چه رسوایی است این دیوانه با ما می‌کند

۲

ای که می‌گویی ز افغان چند غوغا می‌کنی

من خموشم عشق او در سینه غوغا می‌کند

۳

یار پروای شهیدان محبت کی کند

صدهزاران کشته است آنجا که پروا می‌کند

۴

تا بسوزد خرمن صبر مرا آن شهسوار

نعل اسبش آتشی از سنگ پیدا می‌کند

۵

لعل آن شیرین‌دهان را خنده هم در چاشنی است

قطع جانم آن لب شیرین نه تنها می‌کند

۶

اضطراب من چو مرغ بسمل او را خوش بود

من به خون می‌غلتم و آن مه تماشا می‌کند

۷

همچو آهو می‌رمند از عاشقان خوبان شهر

اهلی از این غم چو مجنون رو به صحرا می‌کند

تصاویر و صوت

نظرات