اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۴۹۶

۱

آه گر می ز غمت عاشق غمناک نزد

که ز سوزش دگری جامه بتن چاک نزد

۲

پر گرانجان مشو ایخواجه که روح الله هم

تا سبکروح نشد پای بر افلاک نزد

۳

کشته صید گه عشق سرافراز نشد

تا سرش دست بر آن حلقه فتراک نزد

۴

کس چراغی شب غم بر ره مجنون ننهاد

تا ز سوز دل خود شعله بخاشاک نزد

۵

بی تو اهلی چو بسر خاک کند نیست عجب

عجب آنست که بر دیده چرا خاک نزد

تصاویر و صوت

نظرات