
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۰۷
۱
هر کدورت که نصیب من دلخسته شود
چون بمیخانه روم پاک ز دل شسته شود
۲
تا مرا در جگر آتش بود از شوق رخت
کی چو شمع از مژه ام اشک روان بسته شود
۳
مگسل از من که بامید سر زلف تو دل
میبرد از رگ جان تا بتو پیوسته شود
۴
آندم ایدیده ز خار مژه گل خواهی چید
که دوصد خار بن از خون تو گلدسته شود
۵
کی بود ایمه بد خو که بشمشیر اجل
اهلی از بند غم هجر تو وارسته شود
نظرات