
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۰۹
۱
تا پری را چون تو خواندم دوری از مردم کند
لاجرم تعریف بیش از حد کسان را گم کند
۲
وه چه شوق است اینکه میخواهم جهان بین مرا
توسنت با خاک ره یکسان بزیرسم کند
۳
وقت نیک و بد چه باشد جام می در گردش آر
تنک عیش آنکس که کار از گردش انجم کند
۴
عمر من در پای خم بگذشت و گر وقتم رسد
دوستی خواهم که خاکم هم به پای خُم کند
۵
از سگان کوی او اهلی چو قدر خود شناخت
شرم میدارد که خود را داخل مردم کند
نظرات